افسانه آساناهای جنگجو

blog-details

افسانه پشت وضعیت‌های جنگجو (ویرابادراسانا ۱، ۲، ۳)


آساناهای جنگجو در یوگا، داستانی کهن و پرمعنا را در دل خود دارند؛ داستانی سرشار از عشق، خشم، رنج، بخشش و دگرگونی.


داستان عاشقانه و خشم‌آلود شیوا و ساتی

شیوا، یکی از خدایان بزرگ هندو، عاشق ساتی شد؛ الهه‌ای که دختر پادشاه قدرتمند، داکشا بود. داکشا به شدت با این ازدواج مخالفت کرد و شیوا را زاهدی عجیب، با رفتارهای ناپسند می‌دانست و به همین دلیل، او را شایسته دخترش نمی‌دانست. با این حال، ساتی به عشق خود وفادار ماند و با شیوا ازدواج کرد. آن‌ها در کوه‌های کایلاش خانه‌ای ساختند و از دربار داکشا دور شدند.

ازدواج شیوا و ساتی

مراسم یاجنا و تحقیر ساتی

پس از مدتی، داکشا مراسم بزرگی به نام «یاجنا» ترتیب داد و همه خدایان و الهه‌ها را دعوت کرد، اما شیوا و ساتی را دعوت نکرد. وقتی ساتی از این موضوع باخبر شد، به شیوا گفت: «بیا برویم، من می‌خواهم پدرم را ببینم و دلیل این بی‌احترامی را بپرسم.»

 شیوا گفت: «ما دعوت نشده‌ایم، نباید جایی برویم که ما را نمی‌خواهند. من نمی‌خواهم خشم پدرت را بیشتر کنم.»

ساتى، دل‌شکسته اما مصمم، به تنهایی به مراسم رفت تا دلیل بی‌احترامی را بپرسد. وقتی به آنجا رسید، داکشا نه‌تنها از آمدن او خوشحال نشد، بلکه در حضور دیگر خدایان به شیوا توهین کرد. او شیوا را «حیوانی وحشی» نامید و زخم زبان‌هایش را ادامه داد.

 ساتی، عمیقاً تحقیر شده و سرشار از اندوه، در برابر پدرش ایستاد و گفت: «تو این بدن را به من دادی، حالا دیگر نمی‌خواهم با آن پیوندی داشته باشم.»

 او در حالت مراقبه نشست، آتش درونی‌اش را از طریق تمرینات یوگا شعله‌ور ساخت و در آتشی که از خودش برخاسته بود، سوخت و از این دنیا رفت.

مرگ ساتی


تولد ویرابادرا و انتقام شیوا

وقتی شیوا از مرگ ساتی باخبر شد، اندوه و خشم سراپای وجودش را فرا گرفت. در خشم و اندوه، گیسوانش را کند و آن‌ها را به زمین کوبید. از گیسوان او جنگجوی مخوفی به نام ویرابادرا (Vīrabhadra) برخاست؛ با هزار بازو، چشمانی شعله‌ور و بدنی چون ابرهای طوفانی. شیوا به ویرابادرا فرمان داد تا به یاجنا برود و داکشا را نابود کند.

شیوا و ویرابادرا

ویرابادراسانا ۱

ویرابادرا با شمشیرهای آخته در هر دو دست، بر زمین فرود می‌آید – این وضعیت به عنوان جنگجو ۱ در یوگا شناخته می‌شود: حضور جنگجو، لحظه‌ی ورود، نیت و آمادگی.

ویرابادراسانا ۲

او پاهایش را محکم بر زمین می‌کوبد، در حالی که با تمرکزی عمیق به دشمن خیره شده است – این وضعیت به عنوان جنگجو ۲ در یوگا شناخته می‌شود: ثبات، هدفمندی، هوشیاری و آمادگی برای عمل.

ویرابادراسانا ۳

سپس با سرعت و دقت به جلو یورش می‌برد و با شمشیر، سر داکشا را از تن جدا می‌کند – این وضعیت به عنوان جنگجو ۳ در یوگا شناخته می‌شود: حرکت پرشتاب به سمت هدف، وحدت کامل بین قدرت جسم و نیت ذهن برای رسیدن به هدف

وضعیت های جنگجو


پایان داستان و بخشش

وقتی شیوا به صحنه می‌رسد، ویرابادرا را در خود جذب می‌کند. خشمش فروکش کرده، اما اندوهش باقی‌ست. در نهایت، تصمیم می‌گیرد اندوه خود را به شفقت تبدیل کند. او جسد بی‌سر داکشا را می‌بیند، سر یک بز را به او می دهد و جان او را بازمی‌گرداند.

شیوا و داکشا

 داکشا، که از بخشش شیوا شگفت‌زده است، به زمین می‌افتد و با فروتنی به شیوا تعظیم می‌کند. دیگر خدایان نیز با او همراه می‌شوند و شیوا را با احترام و عشق می‌ستایند. داستان با تصویری تلخ و زیبا پایان می‌یابد: شیوا، در سکوت، پیکر بی‌جان ساتی را در آغوش می‌گیرد و از صحنه دور می‌شود.

مرگ ساتی


معنای درونی آساناهای جنگجو

حرکات جنگجو در یوگا برای ستایش ویرانی نیست، بلکه بازتابی از نبردهای درونی ماست. ویرابادرا نماد جنگجویی است که در دل هر انسان زندگی می‌کند: جنگجویی در برابر خشم، خودخواهی، جهل، ترس و ذهن آشفته. هر بار که به وضعیت جنگجو وارد می‌شویم، به یاد می‌آوریم که:

جنگجو ۱: نیت‌گذاری، حضور قدرتمند و پذیرش نقش‌مان به‌عنوان کنشگر در مسیر زندگی (دارما).

جنگجو ۲: ثبات در میانه‌ی تضادها؛ چطور می‌توانم در مقابل دوگانگی‌ها بایستم بی‌آن‌که خود را گم کنم؟ - در حالی که یک دست به سمت جلو و یک دست به سمت عقب می رود تلاش بر نگه داشتن تنه در مرکز است.

جنگجو ۳: حرکت به سوی هدف، با تعادل در قدرت و ظرافت.

اما در کنار این سه آسانای اسطوره‌ای، دو وضعیت مهم دیگر وجود دارد که ادامه و تعمیق همان داستان‌اند:

جنگجو معکوس (Reverse Warrior – Viparita Virabhadrasana):

 نماد انعطاف‌پذیری و آگاهی از مسیر طی‌شده. قدرت واقعی در بازگشت و یادگیری از گذشته بدون اسیر شدن به آن است.

جنگجو معکوس


جنگجو فروتن (Humble Warrior – Baddha Virabhadrasana):

 نماد تسلیم آگاهانه، پذیرش رنج و مرگ با شفقت و فروتنی. قدرت در پذیرفتن واقعیت‌ها و همراهی با حقیقت است. در این آسانا، ما یاد می‌گیریم که فروتنی و قدرت می‌توانند هم‌زمان در کنار هم باشند؛ هم قوی باشیم و هم بخشنده، هم خودباور و هم متواضع.

جنگجو فروتن جنگجو متواضع

جمع‌بندی نهایی

ویرابادراسانا فراتر از یک حرکت بدنی است؛ سفری است از خشم به شفقت، از مبارزه به پذیرش و از قدرت به آرامش. هر بار که آساناهای جنگجو را تمرین می‌کنیم، اجازه دهیم این افسانه درون ما بیدار شود و یادآور شود که جنگجوی درون ما نه برای ویرانی، بلکه برای تحول و آگاهی مبارزه می‌کند.

Powered by Froala Editor